مبحث ۱۱ مقررات ملی ساختمان مربوط به طرح و اجرای صنعتی ساختمانها است. این مبحث در سال ۱۴۰۰ ویرایش سوم خود را منتشر کرده و هدف آن افزایش بهرهوری و کیفیت در صنعت ساختمان با بکارگیری فناوریهای نوین است؛ این مبحث شامل شش فصل و پنج پیوست میباشد؛ عبدالرضا فرید نائینی رئیس انجمن فناوران صنعتی ساختمان معتقد است که کمیته تخصصی مبحث ۱۱در رابطه با تدوین این سند لازمالاجرا مطالعات گستردهای انجام داده است، اما در جمعبندی مطالعات موفق نبوده است. این سند لازم الاجرا که باید فرآیند طراحی و تولید صنعتی ساختمان را معرفی و ضوابط مربوط به این فرآیند را تدوین کند، عملا به کتابی در مورد اطلاعات عمومیبدل شده و آنچه به جد مغفول مانده است، ماموریت آن مبحث در رابطه با طراحی و تولید صنعتی ساختمان است، در گفتوگوهای پیوسته با فرید نائینی نقد و بررسی ویرایش سوم مبحث ۱۱ مقررات ملی ساختمان مورد اشاره قرار میگیرد که در بخش اول این مصاحبه موضوع طرح و اجرای صنعتی ساختمانها بررسی میشود.
نگاهی به متن ویرایش سوم
در مقدمه ویرایش آمده است هدف ویرایش حاضر مبحث۱۱ این است که فاصله طولانی با کشورهای صنعتی، سریعتر طی شود؛ پیشنیاز این مهم، جدا کردن انبوهسازی از غیر انبوهسازی است، زیرا فرآیند لازم برای صنعتیسازی هر یک، با دیگری تفاوت اساسی دارد.
در صفحه ۶۵ سند می خوانیم: حداقل ۹۵ درصد حجم ساختوساز کشور را ساختوساز متداول شهری و روستایی که همان غیر انبوهسازیها است، تشکیل میدهد. پیشساختگی، کلید صنعتیسازی در غیرانبوهسازی است که از طریق استانداردسازی کیفی و ابعادی و نیز مدولارسازی محقق میشود.
۱- در تولید صنعتی بحث بر سر تولید انبوه نه تقاضای انبوه است، چنانکه در این تقسیمبندی شاهد آن هستیم، همه تولیدات صنعتی از مزیت تکرار بهره میگیرند و به شکل انبوه تولید میشوند، اما تقاضا میتواند انبوه و متمرکز یا منفرد و پراکنده باشد. ساختمان هم از این قاعده مستثنی نیست؛ اتفاقاً اغلب سیستمهای نوین ساخت صنعتی ساختمان (خط تولید) که رکن اصلی ساخت صنعتی است برای پروژههای منفرد و پراکنده طراحی، تولید و بهصورت برندهای مختلف عرضه شدهاند. حتی پارهای از سیستمهای نوین ساخت که در این سند معرفی شده نظیر LSF و ICF به طور ویژه در پروژههای منفرد و پراکنده راهحل بهینه هستند و با این هدف طراحی شدهاند.
در این سند تقاضای انبوه و تقاضای پراکنده، انبوهسازی و غیر انبوهسازی نام گرفته و فرآیند صنعتیسازی در دو نوع تقاضا را متفاوت دانسته است. انبوهی یا پراکندگی تقاضا یک مشخصه از صدها مشخصهای است که بر طراحی سیستم ساخت(خط تولید) اثر میگذارد و خروجی تولید را شکل میدهد. اما فرآیند طراحی و تولید صنعتی ساختمان را تغییر نمیدهد این انتخاب و این نامگذاری به عنوان حرفی تازه برای اهل حرفه تلقی شده و اساس و پایه ساماندهی این سند قرار گرفته است.
۲- در مورد به اصطلاح غیر انبوهسازیها که سند، حجم آن را بیش از ۹۵ درصد ساختوساز کشور برآورد کرده است، استفاده از اجزا و عناصر دارای استاندارد کیفی و ابعادی و مدولار بودن را برای صنعتیسازی ساختمان کافی دانسته است.
در مقدمه ویرایش آمده است، در کشورهای پیشرفته، این قطعات، تجهیزات و تاسیسات ساختمان، علاوه بر داشتن استاندارد کیفی، دارای استاندارد ابعادی و مدولار نیز هستند و در کارخانه تولید میشوند؛ در نتیجه، مهندسان میدانند که باید از آن تولیدات مدولار کارخانهای که کیفیت مناسبی دارند، انتخاب کنند و نصابها هم، به سهولت آنها را نصب میکنند. بنابراین، داشتن استاندارد کیفی و ابعادی و نیز مدولار بودن موجب شده است که ساختوساز در کشورهای پیشرفته، صنعتی باشد و یک ساختمان در زمان بسیار کوتاهی ساخته شود. هدف امروز این کشورها، افزایش هرچه بیشتر بهرهوری، از طریق ابداع فناوریهای نوین است.
در اینجا با انحراف فرآیندگریزی مواجه هستیم، انحرافی که میتواند بخش عمده ساختوساز را از زیر چتر تولید صنعتی خارج نماید و در شرایطی که توسعه صنعتی ساختوساز در کشور به شدت در مسیر بحرانی قرار دارد و فرصتها محدود و مغتنم است، این روند را به تعویق اندازد و جامعه مهندسی را سر در گم کند.
ساختمان پدیدهای ترکیبی است، اجزاء و عناصر مجزا و گنگ طی فرآیندی خلاق و خردپایه، به پدیدهای کاربردی، هدفمند و پیام دهنده بدل میشوند. روش تولید، از جمله روش تولید انبوه و صنعتی ساختمان ناظر به این فرآیند است نه اجزاء و عناصر آن، اجزاء و عناصر میتوانند گوناگون باشند، ماهیت نرمافزاری یا سختافزاری داشته باشند، از انواع کالا یا خدمات باشند، آنچه در این بحث مورد نظر قرار دارد، فرآیند ساخت یا فرآیند خلق فضای کاربردی است. طراحی و تولید انبوه و صنعتی ساختمان بهرهگیری از مزیت تکرار در عرصه خلق فضا نه اجزاء و عناصر آن.
اجزاء و عناصر ساختمان که در بخش صنعت مدیریت میشود؛ عموما به صورت انبوه و صنعتی تولید میشود، اما فرآیند طراحی و تولید ساختمان (خلق فضای کاربردی) موضوع فعالیت بخش ساختمان است، هنوز در شرایط دستی و سنتی زمینگیر است و صنعت ساختمان را با بحران عقبماندگی مواجه کرده است. فرآیندگریزی یا تقلیل فرآیند ساخت به اجزا و عناصر از هم گسیخته، انحرافی جدی بر سر راه طراحی و تولید صنعتی است. این انحراف در مسکن مهر نیز تجربه شد و به عنوان مانعی بر سر راه تولید صنعتی ساختمان عمل کرد.
۳- در این سند پیشساختگی را کلید صنعتیسازی در غیرانبوهسازیها دانسته است، اما با تعریفی که از پیشساختگی در بند ۱۱-۱-۳-۷ عرضه میکند، نشان میدهد که پیشساختگی ناظر بر ساختار فضا نیست، بلکه معطوف به اجزاء و عناصر آن است. گفته شده پیشساختگی (از طریق استانداردسازی کیفی و ابعادی و نیز مدولارسازی محقق میشود). در بند ۱۱-۲ در بحث صنعتیسازی پروژههای ساختمانی غیرانبوه کوچک و بند ۱۱-۲-۳-۵ به طراحی اجزاء سازهای پیشساخته توجه شده، اما پیشساختگی به عنوان یک ساختار یا یک سیستم ساخت شناسایی نشده است.
۴- اگر ما به زغم این سند و به درستی تولید صنعتی را بهرهگیری از مزیت یا ظرفیت تکرار بدانیم، در عمل نیازمند سامانهای هستیم که بهرهگیری از مزیت تکرار را امکانپذیر کند. این سامانه در بخش صنعت به عنوان خط تولید یا زنجیره تولید شناخته میشود و در بخش ساختمان طراحی خط تولید به طراحی سیستمهای نوین ساخت منجر شده است؛ آنچه در این سند با عنوان نادقیق (فناوری) معرفی شده است. این سامانه در تولید صنعتی ساختمان نقش محوری دارد و ظرفیتهای مهمیرا که مورد هدف طراحی سیستم ساخت است به پروژهها حمل میکند. به بیان دیگر (خط تولید) بستر تحقق اهداف تولید انبوه و صنعتی است.
تولید انبوه و صنعتی ساختمان بدون سامانه پیشگفته امکانپذیر نیست. لذا، این گمان که با ایجاد تغییراتی در تولید اجزاء و عناصر، تولید صنعتی ساختمان (خلق فضای کاربردی) محقق میشود، قابل فهم نیست و گمراه کننده است. این نگاه در مسکن مهر نیز مطرح و تجربه شد و منابعی که برای ساخت صنعتی ساختمان اختصاص داده شده بود در چاه این انحراف به هدر رفت.
۵- موضوع مدولار بودن اجزاء و عناصر ساختمان که در این سند مورد تاکید قرار گرفته، بحث موجه و در زمره زیرساختهای مهم صنعت احداث است و با عنوان نظام هماهنگی مدولار شناخته میشود. نظام هماهنگی مدولار برای صنعت ساختمان چه در روش دستی و سنتی و چه در روش تولید صنعتی آثار اقتصادی قابل توجه دارد و به سهولت و سرعت ساختوساز یاری میرساند؛ اما ارتباط ویژهای با فرآیند طراحی و تولید صنعتی ساختمان ندارد.
– مرکز تحقیقات راه و شهرسازی در دو نشریه به شمارههای ۲۰۴ و ۲۱۶ موضوع نظام هماهنگی مدولار را مورد بررسی قرار داده است، اما تاکنون به عنوان یک ضابطه لازمالاجرا تدوین و ابلاغ نشده است.
۶- اگر استاندارد و مدولار بودن اجزاء و عناصر به تولید صنعتی ساختمان منجر میشود، این منطق در مورد تقاضای انبوه و متمرکز یا با تعریف سند (انبوهسازیها) هم میتواند صادق باشد؛ پس چه نیازی به ابداع روشهایی است که با عناوین غیرشفاف نظیر (روشهای صنعتی ویژه و نوآورانه یا فناوری) از آنها یاد شده و این روشها را برای تحقق اهداف پروژهها مهم دانسته است؟ گفته شده (فناوری یکی از ابزارهای مهم تحقق سه معیار اصلی صنعتیسازی است) اما، در این سند بخش ناچیزی از ساختمانها را شایسته اعمال آن روشها دانسته است. اما بخش عمده ساختمانها بدون هیچ دلیل موجهی از این به اصطلاح ابزار مهم محروم ماندهاند.
۷- در فرآیند طراحی و تولید صنعتی از جمله مراحل مهمیکه عرصه خلاقیت مهندسی است به تولید انبوه بردن مصنوعات است که از طریق طراحی خط تولید یا زنجیره تولید محقق میشود. بدیهی است به طور معمول ساختمانها از نظام لازم برای تولید انبوه برخوردار نیستند؛ در کشورهای پیشرفته با طراحی هزاران سیستم نوین ساخت (خط تولید) امکان تولید انبوه به نحو گسترده فراهم شده و ارتقاء ضریب ساخت صنعتی ساختمان حاصل شده است.
مسکن مصداق بارز انبوهسازی و تولید صنعتی است و در کشور ما بیش از ۳۰ درصد از تشکیل سرمایه ثابت ملی را شامل میشود. مسکن در همه اشکال اعم از کوتاه، بلند، تعداد کم یا زیاد، متمرکز یا پراکنده و منفرد مصداق انبوهسازی است و میتواند به روش صنعتی طراحی و تولید شود.
۸- بدیهی است که سیستمهای نوین ساخت (خطوط تولید) طراحی شده برای پروژههای انبوه و متمرکز با پروژههای منفرد و پراکنده متفاوت است، اما فرآیند طراحی و تولید آنها مشترک است. این ماموریت به عهده جامعه پرشمار مهندسی ساختمان کشور است که با طراحی سیستمهای نوین ساخت امکان به تولید انبوه بردن انواع ساختمانها را گسترش دهند. خوشبختانه در این مورد بیش از یک قرن تجربه جهانی، دانش و فناوری گستردهای را در دسترس قرار داده است.
در کشورهای پیشرفته که توسط کمیته تخصصی مورد مطالعه تطبیقی قرار گرفتهاند، صدها یا هزارها سیستم ساخت برای پروژههای منفرد و پراکنده عرضه شده است از جمله واحدهای منفرد و پراکندهای که امروز با پرینتر سه بعدی یا سیستمهای ساخت خلاقانه متعدد و متنوع دیگر طراحی و اجرا میشوند یا سیستمهای ساخت چوبی در ایالات متحده آمریکا که حتی از ویژگی خود ساخت هم برخوردارند و روشهای آموزشی و تامین ابزار برای اینکه متقاضی شخصا به ساخت واحد خود اقدام کند نیز در بسته سیستم ساخت عرضه میشود.
در مقدمه سند این مطلب بیان شده در انبوهسازی به دلیل امکان بهرهگیری از مزیت تکرار، سرمایهگذاری اولیه برای بکارگیری روشهای صنعتی ویژه و نوآورانه قابل توجیه است: بدیهی است پروژههای منفرد و پراکنده یا به تغییر سند(غیرانبوهسازیها) نیز میتوانند به صورت انبوه تولید و به صورت منفرد و پراکنده نصب شوند نظیر انواع ساختمانهای پیشساخته سبک و سنگین.
در اینجا (روشهای صنعتی ویژه و نوآورانه) همان سیستمهای نوین ساخت هستند که در این سند جایگاه و اهمیت آنها در فرآیند طراحی و تولید صنعتی ساختمان به درستی شناخته نشده، به درستی نامگذاری نشده و به درستی مورد بررسی و تحقیق قرار نگرفته است.
لذا بدون هیچ دلیل موجهی بیش از ۹۵ درصد از ساختوساز کشور از بهرهگیری از مزیت تکرار در فرآیند ساخت محروم شدهاند و انواع متعدد سیستمهای نوین ساخت که برای تولید انبوه و تقاضای پراکنده طراحی شدهاند نادیده گرفته شده است.
به منظور تدقیق موضوع به چند مطلب مبنایی توجه کنیم:
الف- تولید صنعتی ساختمان
در این سند به درستی عنوان شده، تولید صنعتی به معنی بهرهگیری از مزیت تکرار است. جهان از سال ۱۹۰۷ بر پایه تجربیات ارزشمند شرکت فورد با زنجیره تولید انبوه آشنا شد، در طول قرن بیستم، تولید صنعتی رکوردهای فوقالعادهای در شاخصهای پایه تولید یا بهرهوری و کیفیت را تجربه کرد، به رهیافتهایی نظیر تولید ناب و تولید چالاک دست یافت. در پایان قرن کشورهای پیشرفته در فضای یکپارچگی اقتصاد جهانی، با تمرکز منابع در واحدهای تولیدی، تجاری و مالی عظیم، در سایه صنعت پرتوان دیجیتال با بهرهوری و کیفیت غیرقابل رقابت به تولید فراصنعتی روی آوردند. آمارها نشان میدهد که تنها ۷ درصد از تولیدات صنعتی امکان ماندگاری و رقابت در فضای تولید فراصنعتی را خواهند داشت و بقیه از بازار رقابت خارج خواهند شد.
کشور ایران جامعهای صنعتی ارزیابی میشود، اما در صنعت ساختمان – صنایع ساختمانی عمدتا تولید انبوه و صنعتی هستند و باید در جهت تولید فراصنعتی هدفگیری کنند- فرآیند طراحی و تولید ساختمان دستی، سنتی و ماقبل صنعتی؛ این تصویر نشان میدهد که صنعت ساختمان در کجا ایستاده و در شرایط جهانی شدن اقتصاد و الزام به رقابت آزاد بینالمللی، توسعه صنعتی ساختمان تا چه حد در مسیر بحرانی قرار دارد و هیچ زمانی برای تلف کردن وجود ندارد؛ از اینرو توقف و بیعملی در این شرایط قبول عقبماندگی است.
ب- فرآیند طراحی و تولید صنعتی ساختمان
تولید صنعتی ساختمان یک تغییر روش نیست، بلکه یک تحول بنیادی در فرآیند طراحی و تولید است که با روش دستی و سنتی کاملا متفاوت است. روند پدیدآوری در روشهای پیشگفته به ترتیب زیر است: روند پدیدآوری پروژه در روش دستی و سنتی شامل ۱. مطالعات مقدماتی، ۲. طراحی و تایید نقشههای فاز یک، ۳. طراحی نقشههای اجرائی یا فاز دو، بر اساس نقشههای تایید شده فاز یک، ۴. سرآخر، سازنده به روشهای گوناگون به پروژه دعوت میشود.
روند پدیدآوری پروژه در روش صنعتی شامل:
۱. مطالعات مقدماتی که اساسا با مطالعات مقدماتی در روش دستی و سنتی متفاوت است و گسترده، جامعتر، وسیعتر و دقیقتری را شامل میشود، در شرایط تولید انبوه به سبب تمرکز منابع امکان مطالعه و پژوهش گسترده و پیش مهندسی جامع قبل از طراحی و تولید فراهم است. در این روش مطالعات مقدماتی تمام چرخه حیات پروژه را در بر می گیرد.
۲. تدوین برنامه راهبردی پروژه که بستر طراحی یا انتخاب خط تولید صنعتی ساختمان یا سیستم ساخت را مهیا میکند، برنامه راهبردی پروژه، هسته مرکزی شکلدهی و هدایت پروژه است.
۳. طراحی یا انتخاب سیستم ساخت بر پایه الزامات برنامه راهبردی پروژه .
۴. طراحی معکوس برپایه الزامات سیستم ساخت؛ در این فرآیند که براساس همکاری طراحان، تولیدکنندگان و سازندگان شکل میگیرد مدیریت یکپارچه و پیش مهندسی جامع از الزامات آن است.
– نظام فنی اجرائی موجود کشور، از جهت مراحل پدیدآوری و تعامل عناصر پدیدآوری پروژه، به روش دستی و سفارشی متکی است و نمیتواند تولید صنعتی ساختمان را توضیح دهد. در ویرایش سوم مبحث ۱۱ مقررات ملی مسائل مطروحه بر بستر نظام فنی اجرائی سنتی موجود تعریف شده است؛ از اینرو فرآیند طراحی و تولید صنعتی کاملا نادیده گرفته شده، بدیهی است که این روند، طراحی و تولید صنعتی ساختمان را پشتیبانی نمیکند. اساساً هدف پایه از تولید انبوه و صنعتی ارتقاء بهرهوری و کیفیت است؛ در نظام فنی اجرائی موجود عنصر بهرهوری غایب است و کیفیت نیز تعریف مشخصی ندارد. به یاد داریم که یکی از دلایل مهم شکست مسکن مهر در تولید صنعتی مسکن، فقدان ضوابط مربوط به طراحی و تولید صنعتی ساختمان و اتکا به نظام فنی اجرائی سنتی موجود بود.
ج- مبانی طراحی سیستمهای نوین ساخت
سیستمهای نوین ساخت سامانههایی هستند که به صورت الگوی اجرائی قابل تکرار طراحی میشوند و چون طراحی کاربردی پروژهها بر اساس الزامات سیستم ساخت و به شکل معکوس انجام میشود. ظرفیتها و اهدافی که در سیستم ساخت (خط تولید) تعبیه شده به پروژهها حمل میشوند، این اهداف شامل موارد زیر است.
۱- مدیریت شاخصهای پایه تولید یا مدیریت منابع، زمان و کیفیت و به طور خلاصه (بهرهوری و کیفیت).
۲- تحقق اهداف فراکاربردی نظیر، ایمنی، پایداری (عمر ساختمان)، ملاحظات زیستمحیطی، مصرف بهینه انرژی، کیفیت ابعادی و انعطافپذیری، کیفیت بصری، هویت معماری، و زنجیره طولانی انتظارات امروزی از ساختمان. اهداف فراکاربردی را میتوان به سه گروه تقسیم کرد: اهداف پروژهای، اهدافی که منافع و مصلحت پروژه را تعقیب میکنند. اهداف فراپروژهای، ملی و فراملی، اهدافی که در حوزه حقوق عمومیهستند و منافع و مصلحت ملی و فراملی را تامین میکنند. اهداف الزامآور شامل اهدافی که براساس مقررات ملی ساختمان و ضوابط لازمالاجرا تحقق آنها الزامیاست. بدیهی است مقررات ملی ساختمان جامع و فراگیر نیست. از جمله ضوابط مربوط به طول عمر ساختمان، ضوابط ساختمان سبز و پایدار، نظام هماهنگی مدولار و غیره هنوز تدوین و ابلاغ نشده است. هر چقدر مباحث مقررات ملی ساختمان توسعه یابند و تعمیق شوند به اعتبار ساختوساز ما افزوده خواهد شد. در تدوین برنامه راهبردی لازم است اهداف فوق با کمیت و کیفیت معین، طی جداول و نمودارهای مشخص معرفی شوند تا سیستم ساخت براساس پیش مهندسی جامع طراحی یا انتخاب شود.
۳- نظام کنترل کیفیت پیشنگر: نظارت و بازرسی در انتهای خط تولید پاسخگوی کنترل کیفیت نیست و دههها است که به عنوان نظام کنترل کیفیت پذیرفته نیست. اما در شرایط تولید انبوه و صنعتی امکان بهرهگیری از نظامهای کنترل کیفیت پیشنگر که به کنترل فرآیندها متکی است، فراهم خواهد بود.
د- با توجه به اینکه اهداف فراکاربردی در زمره اهداف طراحی سیستم ساخت هستند و این اهداف بسیار متعدد و متنوع هستند با گستره وسیعی از تنوع در سیستمهای ساخت مواجه هستیم، بهعلاوه سیستمهای ساخت به لحاظ ساختاری نیز متفاوت هستند که این تفاوتها در محورهای زیر قابل توجه است:
۱. از جهت ساختار سازهای سیستم ساخت،
۲. محدوده سیستم ساخت، سیستم ساخت کامل و پلتفرم ساختمانی،
۳. سیستم ساخت باز و سیستم ساخت بسته،
۴. مقیاس بهینه در سیستمهای ساخت،
۵. ظرفیت توسعه سطحی و توسعه در ارتفاع،
۶. تمرکز و پراکندگی،
۷. سیستم ساخت و نظام هماهنگی مدولار،
۸. تولید کارخانهای و تولید میدانی،
۹. انعطافپذیری سیستم ساخت،
۱۰. سیستم ساخت خود ساخت،
۱۱. سیستم ساخت دوستدار مشتری،
۱۲. سیستم ساخت ویژه ارزان قیمت،
۱۳. وغیره.
ﻫ – ماموریتهای جدید طراحان در طراحی و تولید صنعتی
۱- تدوین برنامه راهبردی پروژه که هسته مرکزی شکلدهی و هدایت پروژه است. در رابطه با شاخصهای پایه تولید، سهگانه (منابع، زمان و کیفیت) در برنامه راهبردی پروژه بررسی و تنظیم مثلث پایه، از اهمیت اساسی برخوردار است؛ طراحی و تنظیم این مثلث در این مرحله ماهیت پروژه را تبیین میکند.
بدیهی است رئوس این مثلث ماهیت مستقل ندارند و در تعامل هستند؛ افزایش کیفیت، به طور معمول منابع و زمان را افزایش میدهد، افزایش سرعت بر کیفیت اثر مستقیم دارد و بر منابع بر اساس یک منحنی تاثیرگذار است و با تنظیم مثلث پایه، هویت پروژه مشخص میشود و نشان داده میشود که آیا پروژه از نوع ارزان قیمت یا از نوع لوکس و گران قیمت است؟ آیا سرعت در اولویت است یا کیفیت و البته ارتباط منابع و زمان که بهرهوری را تعریف میکند. بهعلاوه هدف از تنظیم مثلث پایه، ارتقاء بهره و کیفیت یا تحقق کمترین هزینه و بالاترین کیفیت و مدیریت زمان است، بدیهی است در شرایط تولید صنعتی به سبب تمرکز منابع و پیش مهندسی جامع، تعامل رئوس مثلث در سطح مطلوبتری تعادل مییابند.
در رابطه با اهداف فراکاربردی پروژه، لیست اهداف مورد نظر و کلیه اطلاعات کمیو کیفی در مورد هر هدف و طیف قابل قبول هر یک باید محاسبه و در جداول مربوطه ارائه گردد؛ سیستم ساخت براساس این ملاحظات طراحی یا انتخاب میشود. در خصوص نظام کنترل کیفیت پیشنگر، همانگونه که گفته شد در فرآیند تولید صنعتی امکان بهرهگیری از نظامهای کنترل کیفیت پیشنگر وجود دارد، طی این روند بخش عمده کنترل کیفیت به بخش طراحی منتقل شده، از رعایت استانداردها فراتر رفته و با نیاز مشتری پیوند خورده است. کشورهای پیشرفته در بخش صنعت در رابطه با کنترل کیفیت با عبور از نظارت و بازرسی سه مرحله دیگر را تجربه کردهاند؛ مدیریت کیفیت، تضمین کیفیت و امروز مهندسی کیفیت را تجربه میکنند که به نیاز مشتری گره خورده است.
در برنامه راهبردی پروژه و متعاقب آن در طراحی سیستم ساخت، لازم است نظام کنترل کیفیت پیشنگر در نظر گرفته شود و عوامل کنترل، در طراحی سیستم ساخت پیشبینی شود. در این نظام عوامل عدم تطابق در مسیر فرآیندها شناخته شده و راهحل مناسب در نظر گرفته میشود.
۲. طراحی یا انتخاب سیستم ساخت کامل برای پروژهها
۳. بومیسازی سیستمهای ساخت موجود
۴. کاملسازی پلتفرمهای موجود و تجربه شده نظیرLSF و ICF، تونل سیستم، انواع قابهای بتنی، فلزی و چوبی پیشساخته و غیره، پلتفرمها سیستم ساخت کامل نیستند و معمولا بخشی از یک ساختمان را تشکیل میدهند؛ اما حداقل باید شامل ساختار سازهای شفاف جهت خلق فضا باشند تا به عنوان یک سیسم ساخت شناخته شوند. براساس هر پلتفرم میتوان سیستمهای ساخت کامل متعددی را طراحی و به عنوان یک برند مشخص عرضه کرد. بهطور نمونه تونل سیستم یک پلتفرم صنعتی است، اما محدود به سازه ساختمان است. طراحان باید این پلتفرم را به سیستمهای کامل صنعتی تبدیل کنند تا مجموعه ساختمان از مزیت تکرار برخوردار شود. در حال حاضر در کشور ما به جای طراحی سیستم ساخت از بین پلتفرمهای محدود موجود و تجربه شده انتخاب صورت میگیرد و متاسفانه بدون کاملسازی پلتفرم، بقیه ساختمان به روش دستی و سنتی ادامه مییابد. در صورتی که هدف از طراحی و تولید صنعتی ساختمان بهرهگیری از مزیت تکرار در کل ساختمان است.
۵- طراحی معکوس برپایه الزامات سیستم ساخت کامل، پس از طراحی یا انتخاب سیستم ساخت، طراحی کاربردی بر اساس الزامات و مشخصات سیستم ساخت به نحو معکوس انجام میشود تا اهداف تعبیه شده در سیستم ساخت به پروژهها حمل شوند؛
توضیح یک- در شرایطی که پلتفرم انتخاب میشود ابتدا باید جهت کاملسازی پلتفرم، سیستم ساخت کامل طراحی شود و سپس طراحی معکوس براساس سیستم ساخت کامل انجام شود. ادغام و همزمانی کاملسازی پلتفرم و طراحی معکوس موجه نیست زیرا، روند طراحی و اهداف طراحی در این دو مرحله متفاوت است.
توضیح دو- از جمله مزایای نسبی کشور ما در بخش ساختمان، حضور جامعه پر شمار مهندسی است که به دانش روز مجهز است، اما در جهت طراحی و مزایای تولید صنعتی ساختمان هدفمند نیست. در این رابطه فقدان نظام فنی اجرائی سازگار با طراحی و تولید صنعتی، فقدان ضوابط مربوط به طراحی و تولید صنعتی که مأموریت مبحث ۱۱ مقررات ملی ساختمان است و نیز عدم تشخیص صلاحیت و رتبهبندی دستاندرکاران این بخش موجب شده که این فرآیند به عنوان دانشی گسترده چنان که هست شناخته نشود و جامعه مهندسی از تحولات این بخش غافل بماند.
این سند لازمالاجرا در ادامه از ماموریت مبحث ۱۱ مقررات ملی فاصله گرفته و وارد مباحثی شده که با طراحی و تولید صنعتی همراه نیست، بدون اینکه فرآیند طراحی و تولید صنعتی معرفی شود و ضوابط مربوط به این فرآیند ارائه شود. این سند به طبقهبندی پروژهها و رتبهبندی آنها پرداخته است؛ پس از آن تعدادی از پلتفرمهای رایج در کشور بدون تعریف جایگاه و نقش آنها در طراحی و تولید صنعتی ساختمان عرضه شده است. این مجموعه که اغلب صفحات این سند را اشغال کرده است هیچ کمکی به معرفی فرآیند طراحی و تولید صنعتی ساختمان نکرده است.
در مقدمه سند آمده است، اطلاق صنعتیسازی به ساختمان، به صورت صفر و یک (مطلقا آری یا مطلقا خیر) نیست، بلکه، طیفی از درجات را شامل میشود از اینرو طبق آییننامه اجرایی ماده ۱۴ قانون ساماندهی و حمایت از تولید و عرضه مسکن، ذیل تبصره ماده ۱۷ آن قید شده است: «مصادیق صنعتیسازی ساختمان، مطابق با ضوابط مصوب در کمیته تخصصی مبحث ۱۱ مقررت ملی ساختمان تعیین میگردد» به عبارت دیگر، این مبحث ملاک بررسی و اختصاص مشوقهایی است که دولت، سازمانها و نهادها به ساختمانهای صنعتی اعطا میکنند.
ادامه دارد
ماهیت و چرایی ایجاد مرکز تحقیقات راه ، مسکن و شهرسازی










دیدگاهتان را بنویسید