خروج پرشمار کارگران خارجی ؛ بحران نیروی کار یا فرصتی مغتنم برای توسعه صنعتی ساختمان
صنعت ساختمان کشور ما ، در چند دهه اخیر یکی از وابستهترین حوزهها به نیروی کار مهاجر بوده است. حضور گسترده این نیروها به دلایلی همچون دستمزد پایینتر، تجربه کارگاهی و تمایل به انجام کارهای سخت و کمتر تخصصی، موجب شد که طی دهههای گذشته، آنان به بخش ثابتی از نیروی کار این صنعت بزرگ تبدیل شوند. البته همواره در طی دههها و سالیان گذشته، بدنه کارگری کشور نسب به این اتباع خارجی نظر مساعدی نداشته و با این استدلال که حضور آنان باعث کاهش فرصتهای اشتغال برای نیروی کار داخلی است ، اعتراضهایی را مطرح کردهاند. اما تقاضای بازار کار به نحوی پیش رفته که به مرور این نیروی کار ساختمانی که در ابتدا فقط کارهای یدی ساده را انجام میدادند با کسب تجربه و آموزشهای تجربی توانستند اکثر مهارتهای سنتی در صنعت ساختمان را که استادکاران انجام میدادند بر عهده بگیرند. همین موضوع باعث وابستگی شرکتهای بزرگ ساختمانی به این مهاجرین شد تا جایی که بیش از ۵۰ درصد نیروی کار آنها را در بر میگرفت.
اخیراً ، موج خروج کارگران مهاجر از کشور شدت گرفته است. این روند، پیش از آنکه یک مسئله انسانی یا مهاجرتی باشد، بهسرعت خود را به شکل یک بحران ساختاری در پروژههای ساختمانی نشان داده است.
آثار مستقیم کمبود نیروی کار بر صنعت ساختمان
۱. افزایش توقف و کندی پروژهها
در بسیاری از پروژهها، بهویژه پروژههای انبوهسازی، نیروی انسانی اجرایی در ردههایی چون استادکاران بنا ، گچکار، آرماتوربند، جوشکار، سیمانکار، سنگکار، کاشیکار، کارگر ساده و نگهبان، عمدتا از کارگران مهاجر تشکیل شده بودند. بنابراین خروج ناگهانی این نیروها، وقفههای سنگینی در روند اجرای پروژهها ایجاد کرده است که به دلیل خروج ضربتی آنها باعث شده است که عملا جایگزینی آنها با نیروهای داخلی ناممکن باشد.
۲. افزایش شدید دستمزدها در بازار آزاد کارگری
با کاهش عرضه کارگران ،کارگران ماهر، استادکاران دستمزدها بهطور ناگهانی افزایش یافته، بدون اینکه این افزایش الزاماً به ارتقاء بهرهوری و کیفیت منجر شده باشد. در حقیقت این افزایش قیمت که حاصل بر هم خوردن چرخه عرضه و تقاضا است ۵۰ تا ۱۰۰ درصد افزایش قیمت دستمزد را به دنبال داشته است که در این شرایط بحرانی کاملا محسوس است. بعلاوه کمبود نیروی کار ساختمانی همچنان به شرایط بحرانی دامن میزند .
۳. افزایش هزینه تمامشده ساخت
افزایش دستمزد، کندی پروژه، نیاز به جایگزینی نیروها با روشهای ناکارآمد، همگی باعث میشوند که در میان مدت هزینه ساخت افزایش یافته و در نهایت این هزینه به دوش مصرفکننده نهایی منتقل میشود.
۴. تضعیف کیفیت اجرای پروژهها
سازندگان کوچک و متوسط، برای جبران کمبود نیرو، به استفاده از کارگران بیتجربه یا جایگزینهای غیرماهر روی آوردهاند که خطر افت کیفیت، و ایمنی و افزایش دوبارهکاریها را در پی دارد.
بحران نیروی انسانی؛ نشانهای از یک « الگوی ناکارآمد»
نمیتوان فقط به خروج کارگران مهاجر بهعنوان یک رویداد مقطعی نگاه کرد. سالیان مدیدی است که منتقدان بر این نکته تاکید داشتهاند که روش فعلی ساختوساز در ایران، که همچنان بهشدت سنتی و کارگرمحور است نمیتواند دوام و پایداری داشته باشد چرا در تمام دنیا موضوع نیروی کار تبدیل به معضلی اساسی شده است. به این مفهوم که ساختوسازی که وابسته به نیروی یدی ارزان، مهارت تجربی، پیمانکاران جزئی و روشهای سنتی است، تابآوری لازم در برابر تغییرات محیطی یا بحرانهای انسانی را ندارد. پس همانگونه که کشورهای توسعه یافته به سمت تکنولوژیهای نوین و توسعه صنعتی ساختوساز حرکت کردهاند در کشور ما نیز باید زیرساختهای لازم برای افزایش ضریب نفوذ صنعتی سازی در بخش ساختمان فراهم شود.
ضریب نفوذ صنعتیسازی در ساختوساز ایران
صنعتیسازی به بیان ساده بهرهگیری از روشهای نوین ساخت ، تجهیزات و ماشینآلات پیشرفته ، قطعات پیشساخته، کاهش مداخله نیروی انسانی غیرماهر و افزایش سرعت و کیفیت ساختوساز با استفاده از مزیت تکرار است. طبق برآوردهای غیررسمی ضریب نفوذ روشهای صنعتیسازی در کل ساختوسازهای کشور کمتر از ۱۰ درصد تخمین زده میشود. برخی معتقدند در پروژههای مسکن اجتماعی مانند ( طرح مسکن مهر، طرح عظیم نهضت ملی مسکن) نفوذ صنعتی سازی در برخی مناطق تا ۳۰٪ رسیده که البته منظور آنها استفاده از پلتفرمهای ساخت صنعتی نظیر قالب تونلی سازه فولادی پیچ و مهرهای ، و …. است که البته اطلاق صنعتی سازی به چنین پروژههایی صحیح نیست . در ساختوسازهای شخصی و انبوهسازی بخش خصوصی معمولاً ضریب نفوذ زیر ۵٪ باقی مانده است. در مقایسه در کشورهای پیشرفته مثل ژاپن، کره جنوبی یا برخی کشورهای اروپایی، سهم صنعتیسازی از کل ساختوسازها قابل توجه است.
در جدول زیر چند دلیل برای پایین بودن ضریب نفوذ صنعتی سازی در ساختوساز ایران بیان شده است.
صنعتیسازی در ایران در آغاز مسیر است و علیرغم چند تجربه موفق، هنوز تبدیل به جریان غالب نشده است. برای تبدیل آن به یک روند پایدار، نیاز به تحول نهادی ، تدوین و اصلاح اسناد بالادستی ، آموزش تخصصی گسترده، حمایتها و مشوقهای دولت، و بازآفرینی زنجیره تأمین داریم . بحران نیروی کار پیش آمده میتواند انگیزه مناسبی برای افزایش ضریب نفوذ صنعتی سازی در بخش ساختمان باشد. در شرایط تولید انبوه و صنعتی بستر لازم جهت بهرهگیری از تجهیزات و ماشینآلات و فناوریهای پیشرفته نظیر اتوماسیون ، رباتیک ، و …. فراهم خواهد بود . در شرایط تولید صنعتی نیاز به نیروی کار بهشدت کاهش خواهد یافت و نیروی کار که در روش دستی و سفارشی شناور و موقت است به اشتغال پایدار بدل خواهد شد .
نتیجهگیری:
صنعت ساختمان ایران اکنون در نقطهای قرار گرفته که باید بین ماندن در الگوی ناکارآمد سنتی یا حرکت به سمت تولید صنعتی و تولید فراصنعتی ساختمان یکی را انتخاب کند. بحران کمبود نیروی انسانی، اگر با درایت مدیریت شود، میتواند سرآغاز تحولی بزرگ و پرشتاب در نظام ساختوساز کشور باشد.
اکنون زمان آن است که دولت، سازندگان، تشکلهای صنفی و حرفهای و دانشگاهها، با هم به بازطراحی آینده این صنعت بیندیشند. آیندهای که در آن ساختمانها با سرعت، کیفیت و امنیت بیشتر ساخته شوند، نه با کارگر بیشتر.
درخواست حمایت ساختاری هتل داران کیش برای توقف خواب سرمایه










دیدگاهتان را بنویسید