در بخش اول این مقاله که در شماره پیشین مجله انتشار یافت گفته شد که تولید صنعتی ساختمان از نیمه دوم قرن ۱۹ با پیشرفت انقلاب صنعتی به تدریج شکل گرفت. همچنین اشاره شد که ساختمان نمایشگاهی کریستال پالاس در نمایشگاه سال ۱۸۵۱ لندن نیز، نمونهای از شروع پیشساختگی ساختمان با دهانههای یکسان (مدولار)، ابعاد یکسان قاب پنجرهها و شیشههای هم اندازه، موجب تسریع زمان ساخت و آماده شدن نمایشگاه به مساحت ۷۱۵۰۰ مترمربع در مدت زمانی بسیار کوتاه برای برگزاری نمایشگاه شد. در ادامه، بررسی اجمالی سیر تاریخی تولید صنعتی ساختمان در غرب بر بستری از تحولات اجتماعی _ سیاسی – اقتصادی – فنی و علمی بیان شد و آغاز تولید صنعتی ساختمان در ایران هم از دهه ۴۰ شمسی مطرح شد که در این شماره ادامه مقاله منتشر می شود.
با رسیدن به دهه پنجاه و توسعه مدرنیزاسیون جامعه(در ایران)، ظواهر مدرنیته مانند ساخت برج و آپارتمانهایی با کیفیت متوسط به بالا توسط بخش خصوصی مورد توجه قرار گرفت. احداث برجهای مسکونی دوقلوی سامان، برجهای سه گانه آ. اس. پ، برج اسکان، مجموعهای مسکونی شهرک غرب تحت نامهای حافظ – سعدی و .. و سپس شهرک اکباتان به عنوان کاملترین و بزرگترین آنها، در دهه پنجاه ساخته شدند. برای کسب سودآوری بیشتر و همینطور کمبود نیروی مهندسی متخصص در کشور، سرعت ساخت مورد توجه سرمایهگذاران قرار گرفت. با توجه به تجارب منفی ساخت مجموعههای مسکونی ارزان قیمت به روش لارژ پانل، برای ساخت این مجتمعها روشهای دیگری مورد استفاده قرار گرفت. قالبهای تونلی، میز پرنده و یا استفاده از قطعات پیشساخته غیر باربردر نما از جمله روشهای صنعتی ساخت در این پروژهها بود.
کمبود نیروی کارشناسی متخصص داخلی و لزوم ساخت سریع، بازدید سرمایهگذاران از نمونههای متنوع اینگونه مجتمعهای مسکونی در خارج از ایران، آشنا شدن آنها با این روشهای ساخت را موجب شد. امکان حضور مهندسان و کارشناسان خارجی در کشور برای طراحی و ساخت با روشهای صنعتی مزبور و تمایل و اشتیاق قشر نو مدرن شده اجتماع برای سکونت در این نوع واحدها، زمینه لازم را برای ورود و ساخت و عرضه این نوع از مجموعههای مسکونی را فراهم نمود.
همزمان با این گرایش به تولید صنعتی ساختمان برای مجتمعهای مسکونی، کارخانههای مختلفی (اغلب به روش لارژ پانل) برای پاسخگویی به نیاز فزاینده ساخت و ساز در عرصههای مختلف توسط بخش خصوصی تاسیس شدند. تولید انواع پی و ستون و تیرهای بتنی پیش ساخته، پانلها بتنی دیواری برای محوطهها، تولید قطعات بتنی غیرباربر برای نمای برجها، تاسیس کارخانجات ساخت اسکلتهای فولادی با اتصالات پیچ و مهرهای و مانند آنها در این دوران رونق گرفت. چهار ویژگی اصلی برای این جریان صنعتی سازی میتوان برشمرد:
۱- سرعت زیاد ساخت به دلیل نیاز روز افزون بازار
۲- کمبود نیروی متخصص ساخت (معمار – سازه – تاسیسات) و همچنین نیروهای تکنیسین کارگاهی
۳- اهمیت کاهش قیمت تمام شده
۴- وارداتی بودن سیستمهای ساخت صنعتی
ویژگیهای فوق عامل اصلی توسعه صنعتیسازی ساختمان در دهه مزبور بوده و نقش و جایگاه معماران در آن اندک بوده است. معماران صاحب نامی که پروژههای یاد شده به نام آنها ثبت شده است، برای صنعتیسازی از خدمات مشاوران خارجی در طراحی و اجرای صنعتی استفاده کردهاند. تعداد اندک معمار در آن دوره و حجم بسیار زیاد ساخت و ساز، معماران را به سمت طراحی ساختمانهای متعارف هدایت میکرد. در واقع صنعتیسازی ساختمان در آن دوران عملا با حداقل حضور معماران ایرانی در عرصه ابداع سیستم، انتخاب سیستمهای مناسب ساخت، تهیه طرحهای اجرایی و ساخت پیش رفت.
لازم به یاد آوری است که مفاهیم پایه امروزین در صنعتیسازی ساختمان مانند معماری پایدار، همراهی و همخوانی با محیط زیست، صرفهجویی در مصرف انرژی، توجه به معماری بومی و اقلیمی، سبک سازی ساختمان و … که مستلزم حضور معماران در فرآیند طراحی و ساخت است، در آن دوران چندان شناخته شده و مورد توجه نبودند. با وقوع انقلاب اسلامی و تغییر ساختار اقتصادی و اجتماعی در ایران، روند ساخت و سازهای جدید بر پایه روشهای مرسوم صنعتی آن دوران متوقف شده و تنها پروژههای نیمه تمام با همان سیستمها ادامه یافتند. وقوع جنگ تحمیلی نیز سرمایهگذاری برای توسعه مسکن را محدود ساخت. برخی از کارخانههای تولید قطعات بتنی اقدام به طراحی و ساخت قطعاتی برای پناهگاهها نمودند. تغییر ساختار مدیریتی اغلب شرکتهای ساخت صنعتی ساختمان و دولتی شدن مدیریت آنها نیز منجر به رکود بیشتر این صنعت گردید.
کمی پس از پایان جنگ تحمیلی و وقوع زلزله ارمنستان که منجر به تخریب گسترده مجموعههای مسکونی ساخته شده با لارژ پانل شد، ادامه کار این شاخه از صنعت پیشساختگی را زیر سوال برد.
سوداگری ساخت و ساز مسکونی با کنترل و نظارت ضعیف و بی توجهی به ضوابط ساخت و ساز و ارزان بودن قیمت انرژی منجر به افت کیفی بسیاری از مجموعههای مسکونی که به روش سنتی ساخته میشدند، در این دوران شد.
مجموعه عوامل مزبور تولید صنعتی ساختمان را بسیار محدود ساخته و تنها چند شرکت دولتی شده صاحب فناوری انبوهسازی، (غالبا با سیستم تونلی) پروژههای محدودی را اجرا میکردند. استفاده از نقشههای تیپ یک مجموعه مسکونی و تکرار آن در پروژههای دیگر برای کاهش هزینهها و صرفهجویی در پرداخت حقالزحمه معماران رواج داشته و معمار نیز عملا نقشی در این فرآیند نداشت.
رشد جمعیت، مغفول بودن برنامههای توسعه مسکن برای افراد فاقد مسکن در طی چند دهه، ورود خیل عظیم نسل جوان به بازار کار و ضرورت تامین مسکن برای خانه اولیها، عدم توجه به نوسازی بافتهای فرسوده شهری در گذر زمان، سیر صعودی قیمت مسکن و … ضرورت احداث ملیونها واحد مسکونی در مدت زمان کوتاه را در برنامههای دولتهای وقت قرار داد. مسکن مهر و سپس طرح نهضت ملی ساخت مسکن از جمله برنامههای دولتی برای تامین مسکن و کنترل قیمت آن بوده است. در برنامه نخست تصور می شد فرصتی پدید آمده است که میتوان از ظرفیتهای مهندسان معمار در طرح مجموعه وسیعی از ساختمانهای مسکونی در پهنه گسترده کشور استفاده کرد. تنوع اقلیمی، فرهنگی، جغرافیایی و همینطور نیازهای فضایی متفاوت برای واحدهای مسکونی که تابع شرایط زیستی متفاوت در کشور است، این امکان را فراهم میکرد که معماران به راهحلهای خلاقانه معماری دست پیدا کرده و با تنوع طرحها، مخاطبین را در فضاهایی هوشمندانه و زیبا اسکان دهند. طراحی و ساخت مجتمعهای مسکونی با توجه به شرایط مزبور میتوانست به برپایی مجتمعهای زیستی با هویتهای بومی بیانجامد و به نوعی فرهنگسازی هوشمندانه معماری و شهرسازی ملی را ترویج کند.
متاسفانه خارج شدن مهندسان معمار و به دنبال آن عدم همراهی مهندسان مشاور با این جریان به علت ترویج استفاده از نقشههای تیپ در مجتمعها با خیال صرفهجویی در هزینههای اجرا از طریق حذف تفکر در ساخت و البته عوامل دیگری که به این گفتگو مرتبط نمیباشد، شاهد کیفیت معماری و شهرسازی نازل مجموعههای ساخته شده هستیم. اگر قاب تصویر هریک از مجموعههای ساخته شده را ببینیم، امکان تشخیص محل اجرا را نداریم. هویتهای فضایی، معماری بومی و …. در این مجموعهها دیده نمیشود. فضاهای معماری داخلی هم در مجموعههای شمال، شرق، جنوب، غرب و مرکز، با همه تفاوتها و ویژگیهایی که میشناسیم، یکسان و مشابه طراحی و ساخته شده است. استثناها هم آنقدر کوچک و محدود هستند که قابل مطرح شدن نیستند.
استفاده از چند نمونه مجموعههای مسکونی ساخته شده به روشهای صنعتی به عنوان الگو در برخی از شهرها نتوانست به ترویج صنعتیسازی ساختمان کمک کند. در واقع ساخت این مجموعهها به مثابه تولید فنی یک سری سازه برای استقرار چند اتاق کنار یکدیگر توسط مهندس عمران از ابتدا دیده شد و معماران صرفا به عنوان ماشین امضای پای نقشه برای رعایت شکل قانونی روند تهیه طرح و اخذ پروانه دیده شدند.
در برنامه دوم (اقدام ملی تولید ۴ میلیون مسکن) نیز هنوز تکلیف معماران و مهندسان مشاور روشن نیست و باید منتظر اقدامات در پیش روی جوامع مهندسی معماری شد. ملاحظه میشود که معیارهای کمی در مقابل معیارهای کیفی و زیباییشناسانه جایگاه به مراتب مهمتری در این برنامهها داشتند. معیارهایی که معمولا مروجان آن مهندسان عمران هستند و در تقابلی تاریخی، معماران باید کنار گذاشته شوند. زمینهسازی برای حضور فعال معماران در عرصه ساخت و ساز صنعتی مستلزم اقداماتی است که اهم آنها را به شرح ذیل میتوان برشمرد:
حضور معماران در عرصه تولید صنعتی ساختمان نیازمند دانش و تجربه لازم در این حوزه است. آشنایی با روشهای مختلف تولید صنعتی ساختمان و اصول و امکانات و محدودیتهای طراحی هریک، نخستین پیش نیاز طراحی با روش تولید صنعتی است.
آشنایی با مدلهای مدیریت پروژه خاص برای این رشته که حوزههای مالی، بازاریابی، تامین منابع، آشنایی با زیر رشتههای تخصصی دخیل در طرح و اجرا، مدیریت خدمات پس از فروش، مدیریت تعمیر و نگهداری و …. را در برمیگیرد، از ملزومات دانش و هنر طراحی صنعتی مجموعههای ساختمانی است که معمولا به صورت یکپارچه و در قالب یک سیستم مدیریت ساخت شکل میگیرد. معمار با احاطه بر این مجموعه دانشها و با توانمندی مدیریت این فرآیند، مجموعه عوامل مزبور را در خدمت ساخت فضای معمارانه و بهرهبرداری متناسب با فرهنگ و اقلیم و اقتصاد متقاضی قرار میدهد.
برای کسب این مهارتها، ارائه آموزش مناسب توسط مراکز دانشگاهی الزامی است. آنچه در دانشکدههای معماری ما در حال حاضر آموزش داده میشود براساس پاسخگویی به نیازهای معماری جامعه و بر مبنای دو روش نظام فنی حرفهای و نظام مهندسی است. این دو نظام نیز برنامه ساخت خود را بر مبنای طراحی یک واحد ساختمانی (با هر نوع کاربری) تدوین کردهاند. انبوهسازی مسکن، آنگونه که امروز مطرح است، ساخت یکی از همان تک بناها اما با فراوانی و تکرار است. در نتیجه معماران به دلیل نداشتن تخصص و تجربه لازم، نقش حرفهای متناسب با نیاز تولید صنعتی ساختمان را نمیتوانند اجرا کنند و در نتیجه در یک دور باطل، صنعتیسازی تولید ساختمان از حضور معماران بیبهره شده و با اکتفا به چند نقشه تیپ، یکسانسازی ساخت در تمام پهنههای جغرافیایی کشور تسریع میشود.
در هر دو نظام مهندسی و فنی اجرایی، هر چه قیمت تمام شده ساختمان بیشتر باشد، حقالزحمه طراح (اعم از معمار یا مهندس مشاور) و پیمانکار بیشتر شده و سود وی افزایش مییابد، لذا انگیزهای برای کاهش قیمت تمام شده واقعی ساختمان برای طراح و سازنده وجود ندارد. منظور از قیمت تمام شده واقعی ساختمان، مجموع هزینههای مصالح و انرژی مصرف شده به علاوه زمان صرف شده برای اجرا در مرحله تولید مصالح ساختمانی، فرآیند اجرا و دوره بهرهبرداری تعریف شده ساختمان و حفظ یا احیای محیط زیست است. بدیهی است با استفاده از مصالحی که در تولید آن انرژی کمتری مصرف شده و به محیط زیست کمتر آسیب زده باشد، به همراه سبکسازی ساختمان و استفاده از روشهای صرفه جویی در مصرف انرژی در مرحله طراحی و اجرا و همینطور پیشبینیهای لازم در طرح و اجرا برای سهولت بهرهبرداری و نگهداری از ساختمان میتوان به کاهش قیمت تمام شده واقعی ساختمان دست یافت. این فعالیت مضاعف در طراحی و ساخت برای طراح (و حتی سازنده) هزینه اضافی در برداشته ولی در شرایط قرادادی رایج نه تنها حق الزحمه اضافهای به طراح تعلق نمیگیرد، بلکه به واسطه کاهش هزینه ساخت، دستمزدشان کاهش نیز مییابد! سهیم نمودن طراح و سازنده در سود ناشی از کاهش هزینهها، انگیزه اقتصادی لازم را برای طراح جهت نیل به این مقصود فراهم میآورد. نکته جالب آن است که قوانینی برای این منظور وجود دارد ولی هنوز طراحان و سازندگان ساختمانهای متعارف شهری از آن بهرهای نبردهاند.
عدم فضای رقابتی در بازار تولید صنعتی ساختمان، شرکتهای صاحب صنعت ساخت را از لزوم توجه به کیفیت طرحها برای رقابت در بازار و جذب مشتری منصرف کرده و امکان تشکیل واحدهای تحقیق و توسعه ( R & D ) را از این شرکتها سلب مینماید. در جوامع صنعتی جای خالی دانشگاهها در توسعه صنعت را واحدهای تحقیق و توسعه شرکتهای بزرگ پر میکنند. انجام مطالعه و تحقیق کاربردی در جهت اهداف مدیریتی موسسه و بدنبال آن اصلاح و ارتقای روشهای تولید، موتور محرک و پیشرفت جوامع صنعتی است. ارائه آموزشهای مورد نیاز ( به عنوان مثال به معماران) در این موسسات خلاهای سیستم آموزش را پر میکند. واقعیت این است که اغلب واحدهای تولید صنعتی ما کار اساسی در این حوزه انجام نمیدهند.
برای جلوگیری از نابسامانی در تولید صنعتی ساختمان ضروری است «نظام تولید صنعتی ساختمان» در کشور شکل بگیرد. تعریف ساخت بنا در انبوه سازیها به تولید ساختمان تغییر یابد و در قدم اول به این نوع ساختمانها به عنوان یک محصول تولیدی صنعتی نگریسته شود. تیم سازنده شامل گروه مهندسی طراح و مجری به عنوان صنعتگر و تحت پوششهای حمایتی و قانونی وزارت صنایع قرار گیرند. قوانین و مقررات برای این منظور باید اصلاح شوند. تولید صنعتی ساختمان در زنجیره تامین منابع مختص به خود، از تولید مواد و مصالح و اجزای ساختمانی تا به کار بستن فناوریهای روز آمد برپایی ساختمان را در بر بگیرد. ساختارهای مدیریتی و مالی و کنترلی ویژه صنایع بر فرآیند ساخت حاکم شود.
برای تشویق معماران و شرکتهای صاحب فناوری تولید صنعتی ساختمان مسابقات معماری برگزار شود و در آن طرحهای برگزیده اجرا شده و طرحهای پیشنهادی و مبتکرانه نه تنها جوایز شایستهای دریافت کنند بلکه با معرفی مناسب آنها در سطح جامعه زمینه آشنایی و توجه بیشتر به این صنعت را در نزد بهرهبرداران فراهم نمود. وزارت راه و شهرسازی با مشارکت انجمن فناوران و تولیدکنندگان صنعتی، شهرداریها، انجمنهای حرفهای و دانشگاهها متولیان این مهم خواهند بود.
تشویق به ایجاد شرکتها و یا کنسرسیومهای توسعهگر با هدف تولید صنعتی و فروش مسکن در قالب مجموعههای مسکونی در فضایی رقابتی ضمن ایجاد رقابت در عرضه محصول با کیفیت مناسب، به ابداع و یا ارتقای سیستمهای ساختمانی موجود و حضور خلاقانه معمارانه در ساخت فضاهای زیستی منجر می گردد.
آییننامهها و ضوابط ساخت و ساز و تولید صنعتی ساختمان براساس تفکر تولید صنعتی ساختمان در یک نظام فراگیر و با تاکید بر نقش معمار در فرآیند طرح و ساخت بازنویسی شده تا «تولید صنعتی ساختمان» با مفهوم واقعی خود تحقق یابد.
تشویق مهندسان مشاور معماری برای ورود به عرصه تولید صنعتیساختمان و تسهیل در اخذ صلاحیتهای لازم از سازمان برنامه و بودجه کشور به عنوان پایه فکری و مهندسی صنعتیسازی ساختمان.
آگاهیرسانی به تولیدکنندگان و مصرفکنندگان بازار ساختمان با همکاری معماران بابت مزایای صنعتیسازی ساختمان و ایجاد انگیزه در ایشان برای بهرهبرداری از این سیستم و بازار وسیع ساختمان انگیزه لازم برای تولیدکنندگان مصالح و اجزای ساختمان را برای تطبیق تولیدات خود با نظام مدولار را میدهد.
تسری صنعتیسازی ساختمان از مجموعههای ساختمانی بزرگ به تک بناها و یا مجموعههای کوچک مسکونی به نحوی که امکان استفاده از اجزای ساختمانی مدولار متناسب با نیاز مصرفکننده و در تعداد محدود هم امکانپذیر باشد تا ارتقا کیفی ساختمانها را بهبود بخشد. در این گونه ساخت وسازها نقش معماران پر رنگتر است.
حضور فعال طراحان و مجریان سیستمهای تاسیساتی در مجموعههایی که با روشهای صنعتی اجرا میشوند، از طریق طراحی سیستمهای تاسیساتی مدولار و استفاده از روشها و مصالح نوین که سرعت و دقت اجرا را افزایش میدهد با هماهنگی و راهبری معمار طرح.
در این نوشتار سعی شد تصویری اجمالی از چگونگی شکلگیری تولید صنعتی ساختمان در گذر تاریخ در فضای بیرونی کشور ما و همچنین تاثیرپذیری ما از جریان تولید صنعتی ساختمان در جهان از ۶۰ سال گذشته ارایه گردد. نقشهای متفاوت معماران در این صنعت در طول این دوره و فراز و فرودهای آن در این گفتار بررسی شده و در انتها تاثیر عدم حضور جدی معماران در ایران در این صنعت را به عنوان زنگ خطری برای تکرار اشتباهات دیگران به صدا درآورده شد. پیشنهادهای ارائه شده با همفکری اساتید فن و دست اندرکاران صنعت ساختمان باید تکمیل شوند. امید است با همکاری مراکز علمی و تحقیقاتی کشور و با حمایت جوامع و انجمن های مهندسی معماری، بتوانیم خود را برای حضور فعال در عرصه تولید صنعتی ساختمان و مهمتر و پیشتر از آن در تشکیل نظام تولید صنعتی ساختمان تجهیز نماییم و علاوه بر ارتقای مشخصات کمی ساختمانهای ساخته شده با روشهای صنعتی، به خلق و ارتقای کیفی فضاهای زیستی و توجه به معماری پایدار، حفظ و ارتقای محیط زیست، صرفهجویی در مصرف انرژی در کلیه مراحل ساخت و بهرهبرداری از ساختمان که وظیفه اصلی ما معماران است کمک کنیم.
کاهش ۵۰ درصدی ساخت و ساز ها در کشور










دیدگاهتان را بنویسید